English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4059 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
significance U معنای مخصوص دارد
biased U آنچه اریب دارد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
atto U معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
classing U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
classes U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
smacks U مزه مخصوصی داشتن
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
smack U مزه مخصوصی داشتن
adhoc ویژه امر مخصوصی
to smack [of] U مزه مخصوصی داشتن
smacked U مزه مخصوصی داشتن
functions U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
hairdos U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
hairdo U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
function U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functioned U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
adm 0 U موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
oilite bushing U بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
cant U باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
built-in U تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
cleaned U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleanest U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleans U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
non- U در معنای نه
negatives U به معنای
negative U به معنای
mono- U در معنای تک یا یک
pre- U در معنای پیش از
kilo U در معنای یک هزار
denotation U معنای صریح
kilos U در معنای یک هزار
inter- U در معنای بین
n U در معنای نانو
mini- U در معنای کوچک
positive U در معنای بله
connotations U معنای ضمنی
pre U در معنای پیش از
anti- U به معنای "مخالف "
connotation U معنای ضمنی
implication U معنای ضمنی
sub- U در معنای کمتر
implications U معنای ضمنی
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
nimbus U وندی به معنای باران زا
atto U پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
quad U در معنای چهار بار
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
nimbuses U وندی به معنای باران زا
nano U پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
suffixix U لفظ معنای الحاقی
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
g U در معنای یک هزار میلیون
tera U پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
quads U در معنای چهار بار
nano U پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
hecto U پیشوندی به معنای یکصد
micro- U در معنای خیلی کوچک
semi- U در معنای نصف یا بخش
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
adding U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
bookmark U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
Briefcase utility U در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
bookmarks U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
adds U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
counter- U پیشوندی به معنای مخالف یاضد
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
pico U پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
super- U در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
kara U به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
m U علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
fullest U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
full U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
RTFM U خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
clevis bolt U پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
com U پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
authentic U آنچه درست است
knowledge U آنچه دانسته است
auxiliaries U آنچه کمک میکند
auxiliary U آنچه کمک میکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
constants U آنچه تغییر نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
lightweights U آنچه سنگین نیست
contiguous U آنچه اثر می گذارد
used U آنچه جدید نیست
protective U آنچه حافظت میکند
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
incoming U آنچه از خارج می آید
producing U آنچه تولید میکند
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
controllable U آنچه قابل کنترل است
transportable U آنچه قابل حمل است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
extensible U آنچه قابل گسترش است
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
variables U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
efficient U آنچه که خوب کار میکند
availability U آنچه به آسانی بدست آید
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
third U آنچه بعد از دومین می آید
unedited U آنچه ویرایش نشده است
computable U آنچه قابل محاسبه است
malfunctions U آنچه درست کار نکند
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
removable U آنچه قابل جابجایی است
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
round U آنچه در دایره حرکت میکند
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
flexible U آنچه قابل تغییر است
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
finished U آنچه کامل شده است
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1tink and grow rich
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com